۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

جوجه تیغی‌های دوست داشتنی


"نباید ماشین را در دل تاریکی شب متوقف کرد
نباید واقعیت را در چشمان مادرجستجو کرد
نباید هجمه‌ی صدای قطره‌های باران بر رودخانه به گوش‌ را باور کرد

باید به هر جایی به جز این‌جا رسید.. هر جایی"

شب کریسمس ۱۹۷۵ بود که پدرو و مادرِ استیونِ هشت ساله هدیه‌های کریسمس رو با هم رد و بدل کردن. این هدیه‌ها چیزی نبودن جز دو تا صفحه‌ی گرامافون. مادر به پدر آلبوم نیمه‌ی تاریک ماه (پینک فلوید)  و پدر به مادر عاشقِ عاشق‌ات بودنم (دانا سامر) رو هدیه می‌ده. استیون که آهنگ‌های این دو آلبوم رو می‌شنوه جذب اونا می‌شه و روزها و روزها گوش می‌ده و گوش می‌ده. این دو آلبوم مسیر زندگی‌اش رو تغییر می‌دن وبه استیون جان ویلسون همه فن حریف تبدیل‌اش می‌کنن؛ گیتار لید می‌زنه، می‌خوونه، شعر می‌گه و حتا کیبورد می‌زنه. با گروه‌های معروفی مثل اوپت کار می‌کنه و در نهایت با آلبوم شورشیان کار مستقل خودش رو آغاز می‌کنه. علاقه‌اش به پینک فلوید اون رو به سمت سبک موسیقی سایکدلیک می‌کشونه (مثل آهنگ‌هایی که توی گروه‌های درخت جوجه تیغی و بلکفیلد اجرا کرد) و از اون طرف سبک ترنس دانا سامر بر روی کارهایی که توی گروه نومن (اولین گروه موسیقی‌ای رسمی‌اش) انجام داد تاثیر گذاشت. 
استیون توی دوران مدرسه با کالین ادوین که متولد استرالیاست آشنا می‌شه. با هم فعالیت موسیقی رو شروع می‌کنن که البته هنوز هم این فعالیت موسیقی ادامه داره. کالین نوازنده‌ی گیتار بیس هست و با گروه‌های "درخت جوجه تیغی"٬ "کله ایکسی‌ها" (Ex-Wise Heads) و "تولید کنندگان سرو صداهای تصادفی" (Random Noise Generator) همکاری داشته.
کمی اون طرف‌تر و وقتی که استیون و کالین هنوز بچه بودند، ریچارد باربیری فعالیت موسیقایی خودش رو از سال ۱۹۷۴ با گروهی به نام ژاپن به عنوان نوازنده‌ی سینسایزر و کیبورد و همین طور تنظیم کننده شروع کرد که حاصل اون ۵ آلبوم بود. آلبوم آخرشون به نام تین درام یک سال در لیست بهترین آلبوم‌های انگلستان باقی موند! این گروه در سال ۱۹۸۲ در اوج و بعد از یک اجرای زنده به کارش پایان داد. ریچارد بعد از این با سه گروه موسیقی دیگه فعالیت‌های به نسبت موفقی داشت و در نهایت سال ۱۹۹۳ به گروه درخت جوجه تیغی ملحق شد.
کمی اون طرف‌ترتر گاوین هریسون که نوازنده‌ی درام و پرکاشن هست تحت تاثیر کلکسیون موسیقی جاز پدرش وارد موسیقی می‌شه. فعالیت‌های موسیقی‌اش رو می‌شه بیشتر به صورت یک فریلنسر دونست که با گروه‌های مختلف و توی مکان‌های مختلف کار کرده اما به طور رسمی با درخت جوجه تیغی و کریمسون پادشاه فعالیت داشته و داره.

همه‌ی این‌ها رو گفتم تا برسم به این نکته که نقطه‌ی مشترک فعالیت این چهار نفر گروه درخت جوجه تیغی هست. این گروه رو استیون به عنوان یه پروژه‌ی جانبی شروع کرد. اولین آهنگی که من از این گروه شنیدم و انگیزه‌ای شد برای گوش دادن بقیه‌ی کارهاش و همین طور نوشتن این پست آهنگ ۱۲ دقیقه‌ای فوق العاده‌ی "رسیدن به هر جایی به جز اینجا" (Arriving Somewhere But not Here) هست که می‌توونید از اینجا دانلود کنید. این آهنگ، ترک پنج ام آلبوم "Deadwing" هست.
 آهنگ‌های این گروه واقعاً فوق العاده هستن. البته لیریک‌هاشون تا حدودی سیاه هستن اما فضاسازی‌ای که با آهنگ انجام می‌دن فوق العاده‌ست. می‌شه بارها و بارها گوش‌شون داد و هر بار بیشتر لذت برد. آهنگ خوب زیاد دارن اما سه تا از آهنگ‌هایی که خیلی دوست‌شون دارم رو به همراه لینک یوتیوب و مستقیم اجرای زنده‌شون که به نظرم از ورژن آلبوم‌شون بهتر هستن این زیر گذاشتم:
Arriving Somewhere But Not Here --> YouTube - Direct
Anesthetized                                  --> YouTube - Direct
Sentimental                                    --> YouTube - Direct

توی وبسایت رسمی این گروه اطلاعات زیادی در مورد کارهاشون هست که اگر علاقه‌مند شدید می‌توونین از اونجا دیسکوگرافی و تاریخچه و باقی اطلاعات رو پیدا کنید. آخرین آلبومی که تا حالا از این گروه منتشر شده "کلاغی که آواز نخواند" (The Raven Who Refused to Sing) هست که 5 مارچ 2013 وارد بازار شده و می‌توونید از اینجا دانلود کنید.

پست‌های مرتبط:
 معرفی آرکایو
انسان خشن و خشونت انسان