هر آدمی میتواند به تعداد سایههایاش در آن واحد شخصیتهای متفاوت داشته باشد فقط کافی است تعداد چراغها با زوایای تابش مختلف افزایش یابند.
۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه
۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه
زمانی برای درک آغازِ من و تو
… اولین آغاز
… دومین آغاز
… سومین آغاز
دوستاش داریاولین برخورد
فکر میکنی دوستات دارهاولین اتفاق
دوستاش داری اما میفهمی دوستات ندارهاولین پایان …
… دومین آغاز
دوستات دارهاولین برخورد
فکر میکنی دوستاش داشتیاولین اتفاق
دوستات داره اما میفهمی دوستاش نداشتیدومین پایان…
… سومین آغاز
دوستاش داری، دوستات داره
فرصتی برای اولین برخورد نیست
زیرا که اولین اتفاق آخرین پایان را رقم زده است….تقدیم به اندک لحظات کشدار آغازهای من و تو
سر و ته یه کرباساند
وقتی با هم به پایانی رسیدیم، اگر از سر بگیریم باز ته میگیرد و اگر از ته بگیریم حتما سر میرود. همانا پایان بهترینِ انتهاهاست.
۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه
مروری بر 20 انیمیشن کوتاه منتخب (قسمت اول)
انیمیشن همواره از یکی از زمینههای مورد علاقه من بوده، در واقع علاقهای که از بچهگی شروع شد و با بزرگ شدنام بزرگتر و پختهتر شد. علاوه بر آن اشتیاق کودکی در دیدن انیمیشن، به جزئیات بیشتری در مورد داستان و نحوهی ساخت آنها دقت کردم و حتا تصمیم گرفتم که وارد عرصهی ساخت انیمیشن بشوم. به هر ترتیب علاقهی من دست مایهای شد برای اختصاص این پست به انیمیشنهای کوتاه. قصد دارم تعدادی از انیمیشنهای موفق و زیبا را که خودم از دیدن آنها لذت بردم به ترتیب علاقه معرفی کنم. البته برای انتخاب انیمیشنها دست به دامن اسکار شدم. بنابراین بد نیست در ابتدا مروری بر جایزهی بهترین انیمیشن کوتاه و نحوهی انتخاب آن داشته باشیم و پس از آن 20 انیمیشن منتخب ( به انتخاب نگارندهی این پست) را معرفی کنم. برای دوستان علاقهمند مانند خودم نیز برای هر کدام از انیمیشنها لینکی برای دانلود گذاشتم و از آنجا که خودم رغبتی به دیدن فیلم با کیفیت پایین ندارم و معتقدم ارزش واقعی فیلمها را نمیتوان تا زمانی که با کیفیت مناسب دیده شوند، تشخیص داد، سعی کردم بهترین کیفیت موجود را پیدا کنم. همچنین لینک معرفی انیمیشنها متعلق به ویکی پدیاست که در آن صفحه به یوتوب و سایت رسمی آن انیمیشن لینک داده شده است که در صورت علاقه میتوانید دنبال کنید.
اسکار و انیمیشن کوتاه:
براساس تعریف فرهنگستان هنر و دانش تصاویر پویا انیمیشن کوتاه به انیمیشنی اطلاق میشود که “ مدت زمان کل آن به همراه قسمت معرفی دستاندرکاران بیشتر از 40 دقیقه نباشد.” این فرهنگستان بخشی از فرهنگستان جوایز (اسکار) است و مراسم آن از سال 1931-32 که پنجمامین دروهی مراسم اسکار بود، تا کنون هر سال برگزار شده است. طی این مراسم بهترین انیمیشن کوتاه آن سال از بین نامزدها انتخاب میشود. سال 2009 هشتاد و دومین مراسم آن برگزار شد. والت دیزنی با کسب 12 عنوانِ بهترین انیمیشن، پرافتخارترین شرکت در این مسابقات است. البته تا سال 1952 که بیستامین سال برگزاری این مراسم بود، تنها انیمیشنهای آمریکایی در این مسابقات شرکت داده میشدند. پرافتخارترین انیمیشنها نیز سریالهای سمفونیهای احمقانه (از سال 1929 تا 1939) متعلق به والت دیزنی و تام و جری ( سری اصلی آن از سال 1940 تا 1957 پخش شد که پس از آن شرکتهای دیگری اقدام به ساخت سریهای جدیدی براساس آن کردند) متعلق به امجیام هستند که هر کدام هفته بار موفق به دریافت این جایزه شدهاند.
براساس قانون 19 انتخاب برترین انیمیشن کوتاه، برتری نامزدها براساس اصالت، سرگرمی و کیفیت ساخت بدون توجه به هزینهی تولید و موضوع اصلی تعیین میشود. همچنین کمیتهای شامل اعضای مادامالعمر و فعال بخش فیلمهای کوتاه و انیمشین، تمام تصاویر پویای وارد شده به مسابقه را مشاهده نموده و نمرهای بین 6 تا 10 (10 عالی، 6 ضعیف) را به هر کدام از آنها میدهند. انیمیشنهایی که میانگین نمرهای بیش از 7.5 کسب کنند به مرحلهی بعدی برای رأیگیری راه پیدا میکنند. برای توضیحات بیشتر میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
قبل از این که به معرفی انیمیشنها بپردازم لازم است که معیار خودم را برای ردهبندی آنها بیان کنم. از سایتهای مختلفی برای پیدا کردن انیمشینها استفاده کردم، هر کدام بنابر علائق خود انیمیشنهایی را انتخاب کرده بود. از بین اسمهایی که پیدا کردم بیست مورد را که در بیشتر سایتها معرفی شده بود و جوایز بیشتری برنده شده بود، انتخاب کردم. پس از دانلود این بیست انیمیشن و دیدن آنها براساس معیارهایی آنها را ردهبندی کردم. معبارهایام برای این انتخاب به ترتیب عبارت هستند از: موضوع و داستان، شخصیتها و در نهایت جلوههای بصری. مسلماً انیمشینهای بهتری هم هست که پیدا نکردم، پس از خوانندگان محترم تقاضا دارم که در تکمیل این لیست به من کمک کنند و انیمشینهایی را که دیده و پسندیدند معرفی کنند.
در ادامه به معرفی انیمیشنها به ترتیب از آخر تا دهام میپردازم.
معرفی انیمیشنهای منتخب:
20- راهبان مقدس به گفتهی سازندگان آن پروژهای برای آزمایش کیفیت طراحی و پویا نمایی پروژهی آنها به همین نام است. در واقع با این انیمیشن اسکریپتهایی را که نوشته بودند تست کردهاند. قرار است طی 7 تا 12 سال آینده سریالی را با این شخصیتها و با این کیفیت بسازند. باید منتظر بود و دید. محیط فانتزی و حرکت شخصیتها خوب هستند اما داستان نخ نمایی دارد و همانگونه که خود سازندگان اذعان داشتند تنها برای آزمایش اسکریپتهایی که توسط استودیوی دیجیتال ربل نوشته شده بوده است.
![]() |
راهبان مقدس |
19- خطرناک به گفتهی سازندگان آن یک عاشقانهی نینجایی است!. در مدت 9 ماه به کمک مایا، منتال ری و افتر ایفکت ساخته شده است. داستان آن یک نکتهی اخلاقی دارد و آن هم این که “زود قضاوت نکنید”. انیمیشن بسیار کوتاهی ست و به برکت استفاده از “ضبط حرکت” ( Motion Capture) حرکات شخصیتها نرم و روان هستند. به گفتهی سازندهی آن وی سال 2008 شروع به فراگیری کارهای گرافیکی کرده و در سال 2009 این انیمیشن را ساخته و به عنوان یک تازهکار، انیمیشن خوبی ساخته است.
![]() |
خطرناک |
18- کلیسای جامع کاری از یک انیماتور لهستانی است. که در سال 2002 برندهی جایزهی بهترین انیمیشن در اسکار شده است. توسط تری دی مکس ساخته شده و از نظر طراحی و نوپردازی جلوههای بصری زیبایی را خلق کرده است اما داستان و شخصیتهای آن چنگی به دل نمیزند. داستان آن در مورد مردی است که وارد کلیسایی قرون وسطائی با ساختاری عجیب شده و همینطور که در آن به پیش میرود روی ستونهای آنجا صورت انسانهایی را میبیند، در نهایت با برآمدن خورشید هنگامی که آن مرد به انتهای کلیسا میرسد، خود اون نیز تبدیل به ستونی از کلیسا شده و کلیسا گسترش بیشتری مییابد. شاید اگر این طور برداشت کنیم که کنایهای به رفتار کلیساها در قرون وسطی با انسانهاست کمی قابل قبول باشد، اما در نهایت در این لیست جایگاهی بالاتر از این نخواهد داشت.
![]() |
کلیسای جامع |
17- خرگوش غولآسا متعلق به بنیاد بلندر انیمیشنی است که برای قدرتنمایی نرمافزار منبع باز بلندر ساخته شده است. از نظر طراحی، نورپردازی، حرکتها و در کل جلوههای بصری چشم نواز است. بیشتر سعی شده که انیمیشنی کمدی باشد اما زیاد برای من جذاب نبودند، به خصوص هنگامی که کارهای استاد مسلم شخصیتهای طنز یعنی شرکت پیکسار را دیده باشید. در اسکار جوایزی نبرده است اما دو جایزه در فستیوال انیمشینها در هلند برنده شده است. ماجرای آن در مورد خرگوش بزرگ هیکل اما با قلبی مهربان و روحیهای لطیف است که سعی میکند شیطنتهای سه شخصیت کوچک اما بدطینت! را جواب بدهد و آنها را ادب کند.
![]() |
خرگوش غول آسا |
16- سینتل هم انیمیشنی است که مانند خرگوش غولآسا با نرمافزار بلندر ساخته شده اما نسبت به آن از نظر گرافیکی در سطحی پایینتر قرار دارد. داستان آن نیز در مورد دختری است که اژدهای کوچکی را در دوران کودکی پیدا میکند و این دو با هم بزرگ میشوند، اما یک روز که مشغول بازی با یکدیگر هستند ناگهان اژدهای بزرگی میآید و اژدهای کوچک را با خود میبرد. دخترک در پی او میرود و سعی میکند او را بیابد . این انیمیشین روایت عشق و احساس مسئولیت است، نوعی عشق مادری که زمان و مکان نمیشناسد.
![]() |
سینتل |
15- پیانوی گربهای انیمیشن دوبعدی نسبتاً خوش ساخت است که تماماً با فوتوشاپ و با استفاده از تبلتهای وکوم درست شده و روایتی است از نحوهی ساخت پیانوی گربهای که در سال 1549 برای درمان بیمارانی که نمیتوانستند تمرکز کنند درست و استفاده شده بود!. البته از دید جامعهی گربهها. انیمیشن با روایتی شاعرانه سعی در بیان این واقعه دارد. این انیمیشن موفق به کسب هفت جایزه شده است که البته اسکار در میان آنها نیست.
![]() |
پیانوی گربهای |
14- دوئل مردانه انیمیشنی متعلق به شرکت بلور است و از نظر جلوههای بصری بسیار خوش ساخت و جذاب است که با استفاده از تری دی مکس ساخته شده است. طنز نسبتاً دلنشینی دارد و میتوان حتا با آن خندید! ماجرای دو خواستگار یک شاهزاده خانوم و در نهایت نبرد مردانهای بین این دو خواستگار سمج است. یکی از خواستگارها ژنرال و دیگری به نظر فردی ثروتمند از خانوادهای اشرافی میآید. در واقع در این انیمیشن صرفاً بر روی جلوههای بصری و مقداری طنز تمرکز شده است و داستان مورد توجهی ندارد.
![]() |
دوئل مردانه |
لینک دانلود:
http://rapidshare.com/files/383778151/A_Gentlemen_s_Duel__2006_.part1.rar
http://rapidshare.com/files/383807250/A_Gentlemen_s_Duel__2006_.part2.rar
http://rapidshare.com/files/383807250/A_Gentlemen_s_Duel__2006_.part2.rar
13- بپر بپر باز هم متعلق به پیکسار است و تنها انیمشین کوتاهی از این شرکت است که دارای دیالوگ است. این انیمیشن همراه با دیویدی شگفت انگیزان عرضه شد. داستان آن در مورد گوسفندی است که خود را زیبا میپندارد در کنار برکهای با سایر حیوانات زندگی میند اما روزی پشمهای او را میزنند و او که زیبایی خود را از دست رفته میبیند غمگین میشود، خرگوشی از آنجا عبور میکرده که با دیدن او به او میآموزد که زیبایی فقط در ظاهر او نیست و دیگران او را به خاطر فقط زیباییاش دوست ندارد بلکه درون زیبای اوست که دیگران را جذب کرده. داستاناش را دوست دارم، و نحوهی روایت آن زیباترش کرده است.
![]() |
بپر بپر |
لینک دانلود:
12- گروههای یک نفره انیمیشنی از شرکت مورد علاقهی من یعنی پیکسار (از اینجا میتوانید لیستی از انیمیشنهای کوتاه پیکسار را ببینید) است. این شرکت نرمافزار خاص خود را دارد و تمام انیمیشنهایاش را با آن میسازد. استاد مسلم شخصیتهای طنز و دوست داشتنی است که میتوان لیست بلند بالایی از این شخصیتها را ذکر کرد. در بیشتر انیمشینهای کوتاه پیکسار دیالوگ وجود ندارد و بیشتر به کمک حالت شخصیتها و موزیک و جلوههای بصری سعی در انتقال حس و داستان فیلم دارد. شخصیت دوست داشتنی این گروههای یک نفره دختر کوچکی است که یک سکه دارد و دو نوازنده برای کسب این یک سکه با یک دیگر رقابت میکنند. یک دقیقهی آخر این انیمیشن قسمت مورد علاقهی من هست.
![]() |
گروههای یک نفره |
لینک دانلود:
http://rapidshare.com/files/61972660/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part1.rar
http://rapidshare.com/files/61976793/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part2.rar
http://rapidshare.com/files/61978200/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part3.rar
http://rapidshare.com/files/61980348/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part4.rar
http://rapidshare.com/files/61980988/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part5.rar
http://rapidshare.com/files/61981653/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part6.rar
http://rapidshare.com/files/61982145/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part7.rar
http://rapidshare.com/files/61976793/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part2.rar
http://rapidshare.com/files/61978200/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part3.rar
http://rapidshare.com/files/61980348/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part4.rar
http://rapidshare.com/files/61980988/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part5.rar
http://rapidshare.com/files/61981653/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part6.rar
http://rapidshare.com/files/61982145/Pixar_-_One_Man_Band._HDDVDRip.AC3.XviD_.part7.rar
11- زیبای خفته مادربزرگ گریم همانگونه که از اسماش پیداست، داستان زیبای خفته از دید یک مادربزرگ است. این انیمیشن به کمک فلش ساخته شده است که ترکیبی از دو و سه بعدی است و فضایی شاد و چشم نوازی خلق شده است. داستانی که از کودکی تا کنون بارها و بارها شنیدیم را این بار با بیانی متفاوت و از دیدی دیگر میبینیم. شخصیتهای این انیمیشن شش دقیقهای جالب هستند و نحوهی بیان ماجرا از زبان مادربزرگ داستان را جذاب کرده است. این انیمیشن در هشتاد و دومین مراسم اسکار نامزد دریافت جایزهی بهترین انیمیشن کوتاه شد، اما موفق به دریافت آن نشد، اما 11 جایزهی دیگر را در فستیوالهای مختلف کسب نمود.
![]() |
زیبای خفتهی مادر بزرگ گریم |
لینک دانلود:
http://rapidshare.com/files/351701793/Granny_O_Grimm_s_Sleeping_Beauty__2008__720p_XviD-BTARENA.org.avi.html
پی نوشت: درقسمت دوم این پست انیمیشنهای زیر به ترتیب از دهام به اول بررسی میشوند:
پرستو، آلما، بالابر، انتقاد فرانسوی، اختاپوس، رویای فیلی، پدر و دختر، بازیِ گری، زن و فرشتهی مرگ، رایان
۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه
قضاوتِ جهان شمول
قضاوت نهایی، اثر میکلانژ
مشغول وبگردی بودم که به مقالهی جالبی در مورد نحوهی قضاوت در مورد دیگران برخوردم. بد نیست با هم نگاهی به این مقاله بیاندازیم، شاید درک بیشتری از خودمان پیدا کردیم.
مقاله را به زبان انگلیسی میتوانید از اینجا بخوانید، اما برای کسانی که حوصلهی خواندن آن را ندارند برگردانی از آن را در ادامه میآورم. در آخر هم درک خودم را از ان مینویسم.
پروفسور ایمی کادی میگوید:”اغلب میشنویم که هر فردی نسبت به افرادی از نوع خود رفتاری دوستانه نشان میدهند و در مقابل گروههای دیگر رفتاری تبعیضآمیز دارند، اما این یک دید سادهانگارانه و متعصبانه است.” در سالهای اخیر وی به همراه تعدادی روانشناس تحقیقاتی را انجام دادند و یک مدل جدید و قدرتمند را ارائه نمودند. در تمام دنیا مشخص شده است که افراد دیگران را براساس دو مشخصهی عمده قضاوت میکنند؛ صمیمیت ( آیا رفتاری دوستانه و از روی حسن نیت دارند؟) و شایستگی ( آیا توانایی ابراز نیتهای خود را دارند؟). پژوهشگران، تحقیقات خود را بر روی این چارچوب قرار دادهاند و سعی میکنند با بهبود این نگرش درک بهتری از قضاوت در اولین برخورد پیدا کنند.
هنگامی که ما شخصی را ملاقات میکنیم، به سرعت و اغلب ناخودآگاه سعی میکنیم که دو مشخصهی وی را تخمین بزنیم. بدیهی است افرای که هر دو مشخصهی صمیمیت و شایستگی را داشته باشند تحسین میکنیم و در مقابل نسبت به افراد سرد و نالایق برخوردی تحقیرآمیز نشان میدهیم و در مقابل افرادی که بین این دو دسته هستند حسی نامشخص و متناقض داریم. اگر قضاوت در مورد فردی به گونهای باشد که شایسته اما سرد در نظر گرفته شوند – مانند افرادی از گروهای سایر نژادها و قومیتها یا طبقهی اجتماعی دیگر – رفتاری همراه با حسادت و تمایل به خشونت ابراز میشود. معمولاً نسبت به افرادی که گرم اما نالایق در نظر گرفته شوند – مانند مادرها و سالخوردهها – رفتاری توأم با احساس تأسف به گونهای که مجبور به معاشرت به آنها هستیم، بروز خوایم داد.
تحقیقات جدید نشان داده است که این قضاوتهای جدا کننده اغلب اشتباه هستند زیرا که بر اساس میانبرهای ذهنی و دستهبندیهای نژادی و قومیتی هستند. سال گذشته نیکلاس کرواین و همکاراناش تحقیقاتی را منتشر کردند که نشان داد چگونه ما بر اساس صمیمت دیگران در مورد شایستگی آنها قضاوت میکنیم و برعکس. در این تحقیقات به افرادی که در این پژوهش شرکت کردند، دو گروه از افراد دیگر را معرفی کردند و به آنها در مورد صمیمت و یا سردی آنها حقایقی را بیان کردند. سپس از آنها خواسته شد که از آن افراد سوالاتی در موردشان بپرسند. نتایج نشان داد که داوطلبان در برخورد با گروهی که صمیمی معرفی شده بودند سوالاتی را پرسیدند که نشان دهندهی پیش فرضِ نالایق بودن است. در مورد گروهی که سرد معرفی شده بودند پیش فرضی برعکس، یعنی افرادی شایسته – نشان داده شد. کرواین نتیجهی نهایی را این گونه اعلام کرد: “برداشت مثبت شما از یک مشخصه میتواند منجر به برداشت منفی از مشخصهی دیگر شود.”
پدیدهی دیگری به نام “اثر پوششی (جبرانی) “ معرفی شده است و هنگامی روی میدهد که افراد را به جای بررسی مجزا، با یکدیگر مقایسه میکنیم . این اثر در مقابل “اثر هالهای” قرار دارد، که در آن مشخصهای از فرد براساس مشخصهی دیگرش قضاوت میشود. هر دوی این آثار اشتباهاتی است که افراد اغلب در قضاوتها مرتکب میشوند. افراد بلند پایه را اغلب افرادی شایسته میپنداریم حتا اگر موقعیت و جایگاه آنها به دلیل موقعیت خانوادهای که در آن متولد شده است، باشد. کادی بیان میکند که برای قضاوت در مورد صمیمیت، حس رقابت وارد ماجرا میشود: “ اگر شخصی در حال رقابت با شماست، شما او را فردی بد فرض میکنید.”
خبر خوب این است که اگر متعلق به دستهای از افراد با نژاد یا قومیت متفاوت باشیم و بدانیم که دیگران چگونه در مورد ما فکر میکنند، میتوانید سعی کنید این تصویر را تغییر دهید. یک سیاستمدارشایسته که عموم را افرادی سرد مییابد. به عونان مثال میتواند با نشان دادن صمیمت خود ارتباط بهتری با رأی دهندهگان برقرار کند. کادی در نهایت اشاره میکند که، “ هر شخصی در طول زندگی گاهی صمیمی و گاهی شایسته به نظر میآیند.”
________________________________________
هنگام خواندن این مقاله سعی میکردم برداشتهای خودم را به بوتهی آزمایش بگذارم و مقایسه کنم به ادعاهایی که در این مقاله شده است. برداشتهایی که خودم در نگاه اول در مورد دیگران داشتم و برداشتهایی که دیگران در نگاه اول در مورد من داشتند، مؤید این مقاله هستند. جالبتر این که اثر هالهای را کاملا احساس کردم در مورد قضاوت دیگران در مورد خودم،که حتا با گذشت زمان و افزایش شناخت از یک مشخصهی دیگر من باعث شده مشخصهی دیگری که در ابتدا فرض شده بود کم رنگتر شود.
متأسفانه یکی از مخربترین عوامل رابطهها همین قضاوت اولیه است. اگر امکان داشت که قضاوت به دیرترین زمان ممکن موکول شود، روابط اجتماعی و بسیاری از ناهنجاریها بهبود پیدا میکرد. اما ذهن آدمی همانطور که در این مقاله ذکر شد، ناخودآگاه باعث قضاوت اولیه میشود و بدتر از آن گاهی تصمیماتی براساس این پیش فرضها گرفته میشود و رفتارهایی سر میزند که اغلب موجب پشیمانی میشود. افراد باتجربه کمتر دچار این اشتباهات میشوند، اما ماهیت پویا و متغیر رفتارها و مشخصههای آدمی امکان بسط و تعمیم یک تجربه به افراد دیگر را سخت میکند و احتمال خطا همواره وجود دارد. حتا برداشتی هر فرد در مورد خود دارد نیز از این قائده مستثنی نیست، گاهی چنان خود را دست بالا میگیریم که با یک اتفاق ممکن است دچار یأس و از خود بیزاری شویم. نگرش مطلق و صفر و یکی اغلب باعث بروز چنین مسائلی میشود.
به نظر من موضوع دیگری که در ارتباط با این مقاله قابل ذکر است تأثیر قضاوت هر فرد در مورد خود بر قضاوت دیگران در مورد اوست. نمیتوان انتظار داشت که دیگران اهمیت و ارزشی بیشتر از آنچه که برای خود قائلیم، باشند.
کمالگرایی انسانها همیشه باعث شده که به دنیال قوانین جهان شمول باشد، بزرگترین کمالگرایی را میتوان در تلاش انسانها برای ارائهی مدل فیزیکیای دید که بتواند تمام رفتارهای فیزیکی را از مقیاس کوانتومی تا کهکشانی، توصیف کند. این مقاله هم نوعی دیگر از این خواسته است. چند وقت پیش ویدویی از تد ( TED) را میدیدم، در مورد خدمتی که یک روانشناس به صنعت کرده بود، شخصی سازی محصولات. در دههای که همه به دنبال تولید موادی بودند که قشر بیشتری از مردم را ذب کنند، وی با ارائهی مفهوم شخصی سازی، تحولی در صنعت به وجود آورد. حرف وی این بود که با ارئهی محصولات با تنوع بیشتر میتوان قشر بیشتری را جذب نمود، مفهومی که امروزه به یکی از اصول زندگی تبدیل شده است. به نظر من شخصی سازی بیانگر ماهیت بسیار متنوع آدمهاست و همین موضوع در واقع بیانگر این حقیقت است که نمیتوان براساس تجربیات گذشته در مورد افراد دیگر قضاوت نمود.
اگر به این موضوع علاقهمند هستید بد نیست نگاهی به این لینک بیاندازید، مطالب جالبی در این زمینه دارد.
۱۳۸۹ آبان ۴, سهشنبه
انسانِ خشن و خشونتِ انسان
در پستی توضیحاتی کلی در مورد گروه آرکایو دادم و به آلبومها و آهنگهایشان اشاره کردم و نیز اشاره کردم که آهنگ “گلولهها” به گفتهی خیلی از منتقدین و هواداران آرکایو بهترین آهنگ آخرین آلبوم آرکایو – تودهی کنترل کننده – است. قصد دارم این پست را به این آهنگ به یاد ماندنی اختصاص بدهم. اگر این آهنگ را نشنیدهاید از اینجا میتوانید دانلود کنید و توصیه میکنم نماهنگ رسمی این آهنگ را که از اینجا میتوانید دانلود کنید، از دست ندهید. در ادامه برگردانای از شعر این آهنگ را نوشتم، سعی کردم به بهترین نحو ممکن آن را به فارسی برگردانم و پس از آن با هم قدمای در فضای وهم آلود اما آشنای گلولهها میزنیم.
مرا چون انسانی معمولی لمس کن،
در چشمانام بنگر،
زیر پوستام خشونتی نهان است،
با تفنگی در دستاناش
آمادهی درک هر چیز و هر کسی است.
در آنسوی چهرهات سیاه چالههایی* وجود دارند.
سیم خاردارهایی گرداگرد آسمان خشمات میپیچند.
گلولهها زیباییِ آسمان خشماند
و من نمیدانم چرا؟
مسئولیت شخصی...
مرا حبس کن و بگذار پارهی پَستترِ انسانی زیبا باشم،
بدون خونی در دستاناش.
مرا "شهید" و احساسام را خوار کن
با خشونتات،
با تفنگی نشانه رفته روی سرم
و آمادهی نابودی همه چیز و همه کس.
______________________________
*چیزی که همواره از منبعی در حال تغذیه است.
در نماهنگ گلولهها، زنی را با ظاهری آرام و زیبا میبینیم که در قطار زندگیاش نشسته و گذر عمرش را تماشاگر است. مسافری با یک چمدان وارد قطار میشود که نمایانگر درون نازیبای اوست. هنگامی که او با خودِ نازیبایاش مواجه میشود، دستاناش میشکافد و خون سیاهای از دستاناش میچکد که نماد شکافتن پوسته و ظهور درونِ ناآراماش است. سپس از درون چمدان مردی تنومند که نمایانگر نیمهی خشن وجود اوست، سر برمیآورد و او را از قطار زندگی به جنگلِ وحشی وجودش میبرد.
این نماهنگ به خوبی مفهوم شعر را میرساند. شعری که گفتوگوی درونی یک انسان با اعماق وجودش است. گفتوگو با بخشی از وجود که بیشتر مواقع خود را در ظاهر و پوستهی فریبندهی انسان پنهان میکند؛ نیمهی تاریک، نیمهی سیاه چاله واری که خشم را فرو میخورد و هر آن احتمال شکافتن پوسته با گلولهای میرود. نیمهای که از دادههای خام محیط اطراف – اتفاقات روزمره- با “درک و بینش” خاص خود خوراکی برای پروار شدن فراهم میکند و “آمادهی نابودی همه چیز و همه کس” ست.
این شعر من را به یاد دیالوگی در فیلم “شاتر آیلند” بین “تدی” و رئیس پلیس زندان میاندازد، آنجا که در جیپ نشستهاند و رئیس زندان با تدی در مورد خشونت حرف میزند. به تدی میگوید خدا خشونت را دوست دارد همانطور که همهی ما انسانها خشونت را دوست داریم اما تدی انکار میکند. رئیس پلیس به تدی میگوید من الان میتوانم قبل از این که بتوانای عکس العملی نشان دهی با دستانام چشمانات را از جا درآورم! تدی با حالتی تهاجمی به او میگوید که “میتوانی امتحان کنی”! رئیس پلیس با نگاهی پیروزمندانه به تدی میفهماند که نمیتواند خشونت نهفته در وجودش را انکار کند!( در اینجا میتوانید بحثهای جالبی که پیرامون این اثر ماندگار اسکرسیزی شده است را بخوانید و بیشتر با عمق این فیلم اشنا شوید.)
خشونت در ذات همهی انسانهاست، در بعضی، شرایط بروز بیشتر و در بعضی، کمتر وجود دارد. انسانهای به ظاهر بسیار آرام در صورت بروز خشونت میتوانند کارهای بسیار خشنتری را نسبت به آدمهایی که شخصیتی عصبی دارند، انجام دهند از آنجا که به سان آتشفشانی خاموش است که به ناگاه فوران خواهد کرد. در کتاب”شازده کوچولو” نیز اشارهای هوشمندانه به موضوع آتشفشان شده است. در جایی راوی میگوید "چون ما نمیتوانیم کوههای آتشفشان خود را مانند شازده کوچولو که در سیارهی خود همواره آنها را گردگیری میکند، تمیز کنیم گاهی این طور باعث دردسرمان میشوند."! انسانهای درونگرا نیز مانند همین کوههای آتشفشان خاموش هستند که چون همه چیز را درون خود نگاه میدارند هر آن امکان فوران مواد گداختهی محبوس درون آن وجود دارد.
به عنوان مثال میتوان به شرایط شهرهای بزرگ مانند تهران اشاره کرد. به دلیل فشارها و استرسهای زیادی که بر مردم اینگونه شهرها حاکم است، آستانهی تحمل افراد بسیار پایین میآید و همین امر موجب بروز خشونتهای زیادی میشود اما در شهرهای کوچکتر فراوانی خشونتها کمتر است. همچنین شرایطی که در سال اخیر در ایران رخ داد به خوبی نشانگر شکافتن پوستهی جامعه و فوران مواد گداختهی درون آن است.
انسان همواره خشونت را تقبیح میکند و کتابها در ذم آن مینویسد، اما همین که “گلوله”ای پوسته را شکافت همهی حرفها به بایگانی فرستاده میشوند و فرصت بروز پیدا نمیکنند (همچنین در پستی اشارهای به زیبایی حرفها کرده بودم که خواندن آن خالی از لطف نیست). هنگامی که پوسته شکافته شد، هیچ سدی جلودار آن نیست، نه مذهب، نه اخلاقیات و نه هیچ احساس انسان دوستانهی دیگر. همچون آتشی تر و خشک را با هم میسوزاند. بنابراین بهتر است جلوی وقوع آن گرفته شود، همان جملهی معروفِ "پیشگیری بهتر از درمان است".
هر فردی متناسب با روحیات و ظرفیت خود، برای فرو خوردن خشماش روشی دارد. فریاد، نوشتن، گریه کردن، حرف زدن، شکستن اجسام و گاهی دل دیگران، کتک زدن و روشهای دیگری که هر کدام به نحوی نقش یه سوپاپ اطمینان را بازی میکنند و جلوی این فوران را میگیرند. شاید بتوان گفت خودخوری برای کنترل خشم بدترین روش است، مرهمی موقتی که چیزی جز تلنبار کردن این مواد گداخته نیست. باید هر از گاهی کوههای آتشفشان خاموش سیارهی دلمان را گردگیری کنیم چون ”آدم که کف دستاش را بو نکرده که!” و فرصت شکفتن “گل سرخ” را از خودمان نگیریم البته قضیهی “بائوبابها” همچنان به قوت خود باقیست!
۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه
زیباییِ گل سرخ
حرفهای ما آدمها مانند «زیبایی» هستند، میتوان از آنها لذت برد، اما نمیتوان روی آنها حساب کرد.
۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه
۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه
طول و عرض زندگی
آنکه عمیقتر میاندیشد، عرض زندگی را بیشتر درک میکند و آنکه سطحیتر میاندیشد، طول زندگی را.
۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)