۱۳۸۷ بهمن ۱۱, جمعه

درد رهایی

1 (9)

کاوش در ذهن پر از خاطره و مخاطره-ام

از برای یافتن لحظاتی چند

لحظاتی شیرین گرچه کوتاه

لحظاتی تلخ گرچه کش دار

لحظاتی ساکن گرچه سنگین

همچنان جاریست.

 

گرچه سایه ی سنگین و کش دار و کوتاه ات

بر دفتر خاطراتم

هر نوشتاری را تیره می کند،

اما کورمال کورمال

با دستانی خسته و بی رمق

و چشمانی نیمه باز و روشن

بر صخره های هیبتت چنگ می اندازم

تا بر فراز آن بار دیگر

نوازش شاد وخشن خورشیدِ منتظر

تن زخم آلود-ام را مملو از درد رهایی کند

 

طاهر

۱ نظر:

  1. تبريك ميگم بلاگتو و اميدوارم كه صد سال ديگه هم طاهر بموني و چيزايي رو كه دوست داري بنويسي كه ما هم از نوشته ها و دانستني هاي خوب و مفيدت بهره مند شيم، به اميد سلامتي و موفقيت و شاد بودنت در تمام مراحل زندگيت.

    پاسخحذف